شعری از ته دل

پروفایل شخصی محمد سلاجقه

دل نوشته ها و علایق من

شعری از ته دل

 دگر چرا به سوی ما سفر نمی کنی پدر؟ 

دگر چرا به کوی ما گذر نمیکنی پدر؟

اگر شکسته شد دلم ز رفتنت

دگر چرا به قلب ما نظر نمی کنی پدر؟

برای دیدنت سحر چه منتظر نشسته است!

دگر چرا شب سیاه را سحر نمی کنی پدر؟

چشم ابلقم سفید شد به در ز انتظار

دگر چرا گذر به در نمیکنی پدر؟

برای دیدنت پدر به انتظار نشسته ام

دگر چرا به کودکت نظر نمیکنی پدر؟

شجاعتت چو شیر بود همتت چو کوه

دگر چرا چون گذشته ات خطر نمی کنی پدر؟

سنگر و تفنگ و جبهه ها به انتظار مانده اند

دگر چرا به کوی خاطره سفر نمی کنی پدر؟

چشم عالم نگران،دل دوران حیران شد

دگر چرا نصیحتی برای این پسر نمی کنی پدر؟

همیشه به یادت هستیم پدر



نظرات شما عزیزان:

ندا
ساعت9:16---30 فروردين 1392
سلام محمد جون وبت عالیه خیلی پر مفهوم و احساس پاسخ:مرسی که میای وبم ندا جون شرمنده من اینترنت ندارم که مرتب به وبم سر بزنم

asal
ساعت13:11---9 فروردين 1392
salam kheili khoob bood mer30 ke oomadi vebam خواهش میکنم ابجی حتما بازم میام توهم باز بیا

کتایون
ساعت11:12---9 فروردين 1392
پراز معنی و احساس

واقعا زیبا بود
ممنونم!!! هرچی از ته دل باشه زیباست عین نوشته های شما!


داداشی
ساعت19:27---8 فروردين 1392
آفرین داداشی خیلی قشنگه وبلاگت عزیزم جیگرت رو بخورمپاسخ:قربون داداش گلم برم الهی فدات داداش کوچیکه

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:, ] [ 12:31 ] [ محمد ] [ ]